پرسش :

آیات قرآن بیشتر بر رحمت و مهربانی تکیه دارد یا بر خشونت و جنگ؟


پاسخ :
با مطالعه‌اى اجمالى و تفکّر در برخى آیات قرآن مجید، به نمونه‌هاى فراوانى از رأفت و رحمت اسلامى در این کتاب آسمانى دست مى‌یابیم که به عنوان اصل اساسى معرّفى شده است. به چند نمونه آن توجّه کنید:
 
1. نسبت رحمت و خشونت در قرآن
در قرآن مجید یکصد و چهارده سوره وجود دارد که صد و سیزده سوره آن با «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» که پیام‌آور رأفت و رحمت و محبّت اسلامى است، شروع شده و تنها یک سوره بدون «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است(1) که آن هم دلیل روشنى دارد؛ سوره برائت اعلان جنگ و نبرد و بیزارى از دشمنان لجوج و عنود اسلام است که امیدى به هدایت و اصلاح آنها نیست و روشن است که به هنگام جنگ با دشمن کینه‌توز، از رحمت و محبّت سخن گفته نمى‌شود. به عبارت دیگر، نسبت خشونت و رحمت در قرآن مجید بر این اساس، نسبت یک بر صد و چهارده است؛ یعنى اصل بر رحمت و رأفت است و خشونت یک استثناء مى‌باشد! آیا دینى که معجزه آن چنین کتابى است، آئین خشونت است؟!
 
2. بدى را با خوبى پاسخ دهید!
خداوند متعال در آیه 60 سوره «الرَّحْمن» مى‌فرماید: «هَلْ جَزَاءُ الْاِحْسانِ اِلاَّ الْاِحْسانِ»؛ (آیا جزاى نیکى جز نیکى است؟!) این آیه شریفه، که سرشار از محبّت و رحمت و دوستى است، به عنوان یک شعار اسلامى ما مسلمانان مى‌باشد. اگر تعجّب نکنید با مطالعه دیگر آیات قرآن در مى‌یابیم که خداوند متعال نه تنها پاسخ نیکى را رفتار نیک مى‌داند، بلکه به مسلمانان دستور مى‌دهد در مقابل بدیها نیز به نیکى رفتار کنند، و پاسخ بدى را هم به نیکى بدهند! این مطلب در آیه شریفه 96 سوره «مؤمنون» آمده است؛ مى‌فرماید: «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ اَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ»؛ (بدى را به بهترین راه و روش دفع کن [و پاسخ بدى را به نیکى ده] ما به آنچه توصیف مى‌کنند، آگاه‌تریم). اى پیامبر! فریب خوردگان را ـ هر چند به تو بدى کرده‌اند ـ با عطوفت و محبّت به سوى اسلام بازگردان تا تسلیم تو شوند. آیا دین و آئینى که منطق آن خشونت و تندى است، به پیامبر خویش سفارش مى‌کند که حتّى پاسخ بدی‌هاى دیگران را با خوبى بدهد! یا چنین آئینى، آئین محبّت و عاطفه و رحمت و صفا و ؟عطوفت و مهربانى است!
 
3. رحمت اسلامى، فراتر از مسلمانان
آیه چهاردهم سوره «جاثیه» مى‌فرماید: «قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لایَرْجُونَ اَیّامَ اللّهِ لِیَجْزِىَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ ([اى پیامبر ما!] به مؤمنان بگو: کسانى را که امید به روز رستاخیز ندارند، مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومى را به اعمالى که انجام مى‌دهند جزا دهد). طبق این آیه شریفه، رحمت و عطوفت اسلامى اختصاص به مسلمانان و مؤمنان ندارد؛ بلکه خداوند به مسلمانان دستور مى‌دهد که با غیرمسلمان هم مهربان باشند. آیا چنین آئینى، آئین خشونت است!؟
در داستان عذاب قوم لوط مى‌خوانیم که فرشتگانِ مأمور عذاب، به صورت انسان‌هایى ناشناس به سراغ حضرت ابراهیم(علیه السلام) رفتند. آنها مأمور بودند شهر قوم لوط را نابود کنند؛ بلکه کلّ شهر را به آسمان ببرند و آن را واژگون نمایند! حضرت ابراهیم(علیه السلام) مشغول تهیّه غذا براى میهمانانش شد. غذا آماده و سفره گسترده شد، امّا هیچ یک از میهمانان دست به سمت غذا دراز نکردند! این مطلب در آن عصر و زمان، پیام خوشى نداشت؛ زیرا هنگامى که میهمانِ ناشناس دست به غذا نمى‌زد، صاحبخانه از شرّ او در امان نبود؛ امّا اگر غذا مى‌خورد و با صاحبخانه هم نمک مى‌گردید، آرامش بیشترى اهل خانه را فرا مى‌گرفت؛ بدین جهت، حضرت ابراهیم(علیه السلام) از این کار میهمانانش ناراحت شد و احساس خطر کرد و علّت این کار را پرسید. آنان در پاسخ گفتند: ناراحت نباش، ما مأموران پروردگارت هستیم و براى انجام دو مأموریّت خدمت شما رسیده‌ایم: نخست این که، به شما بشارت دهیم در این سنّ پیرى و کهولت، خداوند فرزندى به نام اسحاق به شما عنایت خواهد کرد و از نسل او پیامبرانى زاده خواهند شد. ابراهیم و همسرش از این خبرِ مسرّت‌آمیز و غیر منتظره غرق در شادى و شور و شعف شدند.

دیگر این که، ما مأموریّت داریم قوم لوط را - که مردمى آلوده و گناهکار هستند - نابود کنیم. این خبر ـ بر عکس خبر نخست ـ حضرت ابراهیم(علیه السلام) را غرق در ماتم و اندوه کرد. بدین جهت با مأموران پروردگار، جهت تأخیر یا تخفیف عذابِ قوم لوط شروع به مذاکره و چانه زنى کرد و با آنها در این رابطه به مجادله پرداخت! پاسخ فرشتگان درباره این درخواست چنین بود: «یا اِبْراهیمُ اَعْرِضْ عَنْ هَذَا اِنَّهُ قَدْ جاءَ اَمْرُ رَبِّکَ وَ اِنَّهُمْ آتیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ»(2)؛ (اى ابراهیم! از این [درخواست] صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده و به طور قطع عذاب الهى به سراغ آنها مى‌آید و برگشت ندارد).

با این که قوم لوط آلوده‌ترین و کثیف‌ترین و ناپاک‌ترین اقوام و ملل پیشینیان بودند؛ امّا عطوفت و رأفت حضرت ابراهیم(علیه السلام) شامل حال آنها گشت و آن حضرت حاضر شد براى این مطلب از آبروى خویش نزد پروردگار مایه بگذارد و براى آنها در تأخیر یا تخفیف عذابشان شفاعت کند. حقیقتاً سعه صدر حضرت ابراهیم(علیه السلام) بسیار زیاد و مثال زدنى است و قرآن و اسلامِ ما، ترویج کننده چنین رحمت و محبّتى است. آیا برچسب خشونت به چنین آئین سراسر رحمت و مهربانى و عطوفت، مى‌چسبد؟ هرگز!
 
4. مهربانى پیامبر، عامل جذب مسلمانان
یکى از معجزات پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) «تألیف قلوب» است. در آیه 159 سوره «آل عمران» مى‌خوانیم: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛ (به [برکت] رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى‌شدند).

طبق این آیه شریفه، عطوفت و مهربانى پیامبرِ رحمت، موجب جذب و جلب مردم به سمت آن حضرت شد، که آن هم از رحمت الهى سرچشمه گرفته بود. بدین جهت، در آیه 63 سوره «انفال» مى‌خوانیم: «لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِى الاَرْضِ جَمیعاً ما اَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَیْنَهُمْ اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ»؛ ([اى پیامبر ما!] اگر تمام آنچه روى زمین است صرف مى‌کردى که میان دل‌هاى آنان اُلفت دهى موّفق نمى‌شدى؛ ولى خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد. او توانا و حکیم است).

ایجاد یک امّت مسلمان پرقدرت از آن مردم عقب افتاده و تبدیل دل‌هاى پراکنده و پر از کینه آنها، به قلب‌هایى متّحد و مهربان، یک معجره الهى بود.

بنابراین، اگر یکى از معجزاتِ مهمّ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را تألیف قلوب و جمع بین جمعیّتى خشن و پر کینه و ایجاد محبّت و صفا و صمیمیّت بین آنها بدانیم، سخن به گزافه نگفته‌ایم. حال آیا آئینى که معجزه آن، تألیف قلوب و مهربانى و رحمت و عطوفت است، آئین خشونت است؟!
 
5. صلح و آشتى برنامه اصلى اسلام
خداوند مهربان در آیه شریفه 208 سوره «بقره» مى‌فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذین آمَنُوا ادْخُلُوا فِى السِّلْمِ کافَّةً وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»؛ (اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همگى در صلح و آشتى در آیید و از گام‌هاى شیطان پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست).
طبق این آیه شریفه، صلح و آشتى برنامه اصلى اسلام است و جالب این که قرآن مجید کسانى که از صلح و آشتى دورى مى‌کنند و آتش افروزى مى‌نمایند و طالب درگیرى و جنگ مى‌باشند، پیرو شیطان معرفّى مى‌کند! یعنى صلح و آشتى کارى الهى و رحمانى و جنگ و آتش‌افروزى و خشونت، کارى شیطانى و اهریمنى است.
 
6. مودّت و رحمت از نشانه‌هاى پروردگار
آیاتى از قرآن مجید بیان کننده نشانه‌هاى عظمت پروردگار است ـ که در حقیقت موضوع برهان نظم در مسأله خداشناسى است ـ در آیه شریفه 21 سوره «روم» مى‌خوانیم: «وَ مِنْ آیاتِه اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِى ذلِکَ لَآیاتٌ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّروُنَ»؛ (از نشانه‌هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این، نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکّر مى‌کنند). ممکن است منظور از «بینکم» ارتباط بین زن و شوهر باشد؛ یعنى، خداوند بین زن و شوهر مودّت و رحمت قرار داد؛ ولى به احتمال قوى‌تر منظور، ارتباط بین تمام انسان‌هاست. طبق این احتمال، یکى از نشانه‌هاى خداوند این است که بین تمام انسان‌ها محبّت و مودّت و رحمت ایجاد کرده است.
آرى، تألیف قلوب از آیات الهى است، به گونه‌اى که اگر این محبّت اجتماعى وجود نداشت، زندگى دسته‌جمعى امکان‌پذیر نبود.

پی‌نوشت‌ها:
(1). جالب این که همان یک مورد هم در سوره دیگرى از قرآن مجید جبران شده، چرا که در سوره نمل دو بار «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» تکرار شده است.
(2). سوره هود، آیه 76.

منبع: آیین رحمت‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، 1385 شمسی‏، چاپ اول‏، ص 21.